اگر از خوره های فیلم های اکشن باشی ، حتماً تا به حال اسم راکی یا رمبو رو شنیدی یا این فیلم های خفن رو دیدی. همونطور که میدونی نقش اول این فیلم ها کسی نیست جز سیلور استالونه بزرگ!
موقع دیدن فیلم های سیلور استالونه مخصوصاً وقتی که توی رینگ داره چپ و راست مشت رد و بدل میشه ، حتما به این فکر کردی که کاش میتونستی سیلور استالونه باشی! کاش میتونستی جای اون مشت بزنی ، جای اون مشهور باشی و جای اون پول در بیاری!
ولی قرار نیست رسیدن به موفقیت توی زندگی به همین سادگی باشه!
اگه میوههای یه درخت رو می بینی باید ریشه های این درخت رو هم ببینی! اگه فکر می کنی سیلور استالونه به همین راحتی موفق شد سخت در اشتباهی! در ادامه همراه من باش تا بیشتر در مورد داستان موفقیت سیلوستر استالونه بدونی
معرفی میکنم : سیلوستر بازنده!
در سال ۱۹۴۶ توی یک بیمارستان سطح پایین در نیویورک نوزادی به دنیا اومد که به دلیل خطای پزشکی عصب های سمت راست لب اون نوزاد از کار افتاد. پدر و مادر اون نوزاد به این فکر میکردن که این بچه هرگز در مسیر زندگی موفق نمیشه چون شروع زندگیش با بدشانسی همراه بوده! اون ها اسم این بچه رو سیلوستر گذاشتن!
سیلوستر از همون دوران کودکی بچه شر و شیطونی بود. به طوری که هر سال از مدرسه اخراج میشد و خانوادهاش مجبور بودن اون را به مدرسه دیگه ببرن . همه میدونستن که عاقبت خوبی در انتظار سیلوستر نیست. با هر سختی که شد سیلوستر خودش رو به دبیرستان رسوند اون همیشه در دوران دبیرستان به این فکر میکرد باید کارهای بزرگی انجام بده . پدر سیلوستر یه آرایشگر ساده بود و خرج و مخارج زندگی خانواده سیلوستر به سختی تامین میشد
سیلوستر میخواست از این وضعیت رها بشه و خودش و خانوادهاش را به یک نون و نوایی برسونه ولی همیشه با تمسخر دیگران مواجه می شد تا اینکه یه روز تو پیاده رو متوجه بیلبورد سینمایی شد و تصمیم گرفت وارد دنیای سینما بشه!
سیلوستر و تبدیل شدن اون به اسلای!
سیلوستر ایده اش رو با خانوادش و دوستاش مطرح کرد ولی با تمسخر و بی توجهی اون ها مواجه شد. برای همین تصمیم گرفت خودش تنهایی به سمت اهدافش حرکت کنه . اسم سیلوستر اونو یاد سختی زندگیش می انداخت برای همین تصمیم گرفت اسم اسلای رو برای خودش انتخاب کنه.
اسلای با سیلوستر یه دنیا فرق داشت. اسلای یه شخصیت محکم و استوار بود که به حرفهای هیچ کسی توجه نمی کرد و فقط به سمت هدف میرفت و خستگی ناپذیر بود
اسلای به شهر میامی رفت تا تحصیلاتش رو توی دانشگاه میامی ادامه بده. چون شنیده بود کار کردن توی هالیوود نیاز به مدرک داره .موقعی که توی میامی درس میخوند برای جبران هزینه ها کارهای مختلفی می کرد ،مثل تمیز کردن قفس های توی باغ وحش!
بعد از فارغ التحصیل شدن متوجه شد مدرک اهمیت زیادی توی هالیوود نداره و باید چند برابر بیشتر برای رسیدن به هدفش تلاش کنه .برای همین به هالیوود رفت و به تک تک دفتر های سینمایی سر زد.حتما فکر می کنی اینجا شروع موفقیت سیلوستر بود ولی نه!
اگر دانش آموز کلاس هشتم هستی و می خوای ریاضی هشتم رو کامل یاد بگیری، می تونی از دوره آموزش ریاضی پایه هشتم پوریا مظفریان استفاده کنید.
شکست ،شکست و شکست
اسلای نقش های قابل توجهی به واسطه دفترهای سینمایی به دست نیاورد. چند فیلم به درد نخور که هیچکس حاضر به دیدن اون ها نبود توی پرونده کاری اسلای جا خوش کرده بودن. کسی اون رو نمیشناخت ، پولی هم توی جیبش نداشت
خبر بد این که همسرش هم می خواست اون رو به دلیل مشکلات مالی رها کنه. فشارهای مالی ، تمسخر دیگران ، به نتیجه نرسیدن زحماتش همه و همه باعث شده بود اسلای به یک آدم شکست خورده تبدیل بشه ولی یه اتفاق مسیر زندگی اسلای رو تغییر داد!
اگر هم به عنوان دانش آموز کلاس هشتم می خوای برای ریاضی نهم آماده بشی یا اصلا خودت نهمی می تونی از دوره آموزش ریاضی پایه نهم پوریا مظفریان استفاده کنید.
تلاش برای رهایی!
یک روز چشم اسلای به پوستر مسابقه بوکس محمدعلی کلی افتاد و از اون جایی که بلیت این مسابقه رایگان بود تصمیم گرفت به این مسابقه بره .قدرت محمد علی کلی و شور و هیجان تماشاچیان باعث شده به فکر نوشتن یک فیلمنامه بیفته. فیلمنامه ای در مورد یک مسابقه بوکس!
اینقدر شوق و ذوق داشت که در سه روز یه فیلمنامه کامل رو نوشت. خودش خیلی به این فیلم نامه مطمئن بود ولی به تنهایی نمیتونست کاری کنه برای همین باید به سراغ تهیه کننده های فیلم می رفت.
خیلی از تهیهکننده ها حتی حاضر به خوندن فیلمنامه نبودن ، خیلی ها هم از فیلمنامه خوششون نمیومد و حاضر نبودن سرمایه گذاری کنند تا اینکه یه تهیهکننده از فیلمنامه خوشش آمد و تصمیم گرفت این فیلمنامه رو به مبلغ ۵۰ هزار دلار از اسلای بخره!
تصمیم گیری سخت
بذارید از اینجا به بعد به سراغ حرف های سیلوستر بریم و ببینیم که توی یه مصاحبه در مورد این اتفاق چی گفته :
شرایط سختی برای من بود توی حسابم فقط ۱۰۶ دلار پول داشتم. ماشینم خراب شده بود و هزینه تامین اون رو نداشتم و مجبور شدم تنها ماشینم رو بفروشم. انتخاب سختی برای من بود .می تونستم ۵۰ هزار دلار رو بگیرم با اون به زندگیم سر و سامون بدم ولی من به خودم و فیلمنامه خودم اطمینان داشتم. برای همین می خواستم خودم نقش اصلی فیلمم باشم بنابراین هر طور شده بود تهیه کننده رو متقاعد کردم که خودم نقش اول فیلم رو بازی کنم حتی حاضر بودم دستمزدی هم دریافت نکنم!
فیلم راکی
اسلای نقش اول فیلم راکی رو بازی کرد. بودجه ساختن فیلم حدود ۵ میلیون دلار بود که رقم خیلی کمی بود. فیلمبرداری حدود یک ماه طول کشید. هیچکس به اندازه سیلوستر به موفقیت این فیلم ایمان نداشت. بالاخره زمان اکران فیلم فرا رسید
انفجار! بله درست خوندی! فیلم راکی باعث انفجار هالیوود شد.این فیلم فقط توی آمریکا حدود ۱۲۰ میلیون دلار فروخت. هیچ کس باورش نمی شد اسلای داستان ما حالا به یک سوپراستار بزرگ در دنیا تبدیل شده بود.تمام مجلات دنیا عکس سیلوستر رو روی مجله هاشون میزدن مصاحبه های زیادی با سیلوستر شد و پیشنهادات میلیون دلاری زیادی به سیلوستر میشد. سیلوستر تونسته بود موفقیت بسیار بزرگی دست پیدا کنه
خیلیها به سیلوستر میگفتند اون راه صد ساله را یه شبه طی کرده ، ولی به نظرت واقعا اینطوری بوده؟
قدرت رویا پردازی
سیلوستر از همون دوران نوجوانی تصمیم گرفته بود و در مورد موفقیت هایش رویاپردازی می کرد و مسیر موفقیتش رو برای خودش مشخص میکرد و به خودش مطمئن بود با این که همیشه مورد تمسخر قرار می گرفت
شهامت تغییر
سیلوستر جرأت تغییر کردن رو داشت. خونش رو ترک کرد ، به میامی رفت برای تحصیل ، میامی رو ترک کرد و به هالیوود رفت و طی این سال ها هر کاری برای کسب درآمد انجام داد ولی از اهدافش دست نکشید
نترسیدن از شکست
بارها و بارها شکست خورد، تحقیر شد ، مورد تمسخر قرار گرفت ولی هرگز دست از تلاش کردن برنداشت و بالاخره موفق شد
حالا سیلوستر داستان ما که زمانی توی حساب 106 دلار پول داشت و تنها ماشینشو فروخته بود ، ۵۰۰ میلیون دلار ثروت داره و کلکسیونی از بهترین ماشین های دنیا توی خونش هست!
مسیر موفقیت هیچ وقت ساده نبوده و نیست. کی فکرش رو میکرد که سیلوستر، یه دانش آموز تنبل از یه خانواده فقیر این قدر موفق بشه ؟ برای رسیدن به موفقیت کافیه مثل سیلوستر رویا پردازی کنی ، تغییر کنی و از شکست خوردن نترسی تا بتونی موفق بشی! هیچ موقع برای رسیدن به موفقیت دیر نیست ، همین الان شروع کن !
تمام!