اپلیکیشن رسمی پوریا مظفریان را به صفحه اصلی خود اضافه کنید.
این صفحه را در مرورگر سافاری باز کنید.
در نوار پایین بر روی دکمه Share بزنید.
در منو باز شده در قسمت پایین گزینه Add to Home Screen را انتخاب کنید.
در مرحله بعد در قسمت بالا روی Add بزنید.

شناخت شهر مغزو ذهن(وقتی هر افکاری داریم در ذهن چه اتفاقی میفته؟)

سیستم روان نیز مانند جسم یک سری قوانین خاص دارد. طبق یک اصولی کار می کند و همانند سیستم دفاعی بدن، روان نیز برای خود مکانیسم های دفاعی دارد. معمولا وقتی که تحت فشار هستیم و یا اضطراب را تجربه می کنیم مکانیسم های دفاعی فعال می شوند. خود آگاهی یعنی اینکه اول سیستم روانی و قواعد آن را بشناسیم. بدونیم که روان ما تحت چه سیستم و قوانینی کار می کند و چگونه اتفاق های پیرامون را پردازش می کند و به آن ها واکنش نشان می دهد. بعد از شناخت این موارد ببینیم که سیستم روانی ما به چه صورت است و طبق چه قواعدی کار می کند و مکانیسم های دفاعی ما کدام ها هستند؟ چه قدر از آن ها سالم هستند و چه قدر نا سالم؟ اما برای شناخت سیستم روان وقواعد آن از کجا باید شروع کنیم؟

سیستم روان ما طوریه که در واکنش به موقعیت های مختلف افکار مختلفی تولید می کند و ما بسته به این نوع افکار هیجان های مختلفی رو با شدت و ضعف مختلف تجربه می کنیم. اما این افکار از کجا می آیند؟ چرا بعضی از انسان ها افکار مثبت دارند و بعضی همیشه تفکر منفی ؟ در ادامه این موضوع به تفضیل توضیح داده شده است.

دیدگاه شناختی رفتاری در موردافکار ما چی میگه؟

دیدگاه شناختی رفتاری، ذهن انسان را همانند یک کامپیوتر در نظر می گیرد. همان طورکه به کامپیوتر یک سری اطلاعات داده می شود، به ذهن ما نیز اطلاعاتی از دنیای پیرامون وارد می شود. کامپیوتر داده های وارد شده را پردازش می کند و در نهایت یک خروجی دارد. ذهن انسان نیز اطلاعاتی را که به آن وارد می شود پردازش کرده و درنهایت خروجی آن، همان رفتار و واکنش های ما به اتفاقات پیرامون است

پردازش ذهن پطوری اتفاق میفته؟

پردازش اطلاعات در ذهن توسط یک سری قواعد خاص اتفاق می افتد (میشه ذهن رو مثل یک منشور نیز در نظر گرفت. به منشور یک نور واحد وارد میشه ولی پس از عبوراز آن ما رنگ های مختلفی می بینیم.) در ذهن انسان ها هم اطلاعات واحدی وارد می شود ولی پردازش های متفاوتی طبق یه سری قواعد خاص اتفاق می افتد و درنهایت رفتارهای گوناگون را می بینیم

باور بنیادین اساس حال خوبت یا بدت

شکل گیری این قواعد به دوران کودکی بر می گردد. وقتی کودکی متولد می شود در اثر یک سری رویدادها که شامل تجربیات وی از ارتباطش با والدین، همسالان و دیگران می باشد، به یک سری باور در مورد خودش می رسد. این باور ها ، باور بنیادین نام دارد وشامل افکار ما در مورد خودمون، دیگران و آینده می باشد. مثلا فرض کنید کودکی با یک مشکل پزشکی به دنیا می آید و به علت این مشکل مراقبت افراطی از مادر خود دریافت می کند، هم زمان با بزرگ تر شدن، مادر به کودک اجازه فعالیت مستقل نمی دهد و وی فردی وابسته بار می آید . یکی از باورهایی که ممکن است در این کودک شکل بگیرد این است که من ناتوان هستم. یا مثلا کودکی که در دورانی از زندگی به وی بی توجهی شده است و این طور نتیجه گیری می کند که دنیا جای امنی نیست و یا من دوست داشتنی نیستم .

پس همه ما در اثر یه سری تجربیات تکرار شونده دوران کودکی خود، باورهای بنیادینی را تشکیل داده ایم . بعضی از این باورها مثبت هستند و بعضی منفی. این باورها برای ما شناخته شده نیستند ولی به علت اینکه باورهای منفی به طور ناهشیارانه هیجان منفی تولید می کنند سیستم روان سعی در مقابله با آن ها دارد.

یکی از این مکانیسم ها این است که برای کاهش بار روانی ناشی از این باور برای خودمان یه سری مفروضه، شرط یا قانون درست کنیم. مثلا اینکه فردی باور بنیادینش این است که دوست داشتنی نیست برای مقابله با آن، این مفروضه را برای خود درست می کند که اگر خیلی درس بخونم یا اگر سخت تلاش کنم و در همه کارها نفر اول باشم آن گاه دوست داشتنی خواهم بود

توجه داشته باشید که ما به باورهای بنیادین خود و این مفروضه ها آگاهی نداریم و سیستم روان به طور خودکار این کار را انجام می دهد. مشکل از اون جایی پیش می آید که این مفروضه ها همیشه درست از آب در نمی آیند مثلا فردی که همیشه سخت تلاش می کرده تا بهترین نتیجه رو بگیره اما در یک موقعیت شکست می خوره و باور بنیادینش مبنی بر بی کفایتی فعال می شه، در این موقعیت معمولا احساس شکست، افسردگی و یا احساس حقارت می کند. البته شاید هر کسی در موقعیت شکست این احساسات را تجربه نماید اما فردی که باور بر بی کفایت بودن خودش دارد واکنش افراطی نشان می دهد.

انسان ها معمولا به باورهای بنیادین خود دسترسی ندارند و همین طور از مفروضه های شرطی که برای خود نیز درست کرده اند بی اطلاع هستند ولی از یه سری افکار خودآیند و هیجان ناشی از آن تا حدی اطلاع دارند. افکار خودآیند افکاری هستند که وقتی قواعد شرطی ما به درستی اجرا نشده اند و باور بنیادین ما فعال شده است به ذهن ما خطور می کنند. مثال فردی که در پاراگراف قبل زده شد رو در نظر بگیرید افکار خود آیندی که این فرد ممکن است تجربه کند می تواند این باشد: من به درد نخور هستم ، بی عرضه هستم و  در اثر این فکر که از باور بنیادین من دوست داشتنی نیستم منشا گرفته، فرد هیجان غم رو تجربه می کنه. به همین خاطر میگیم افکار هیجانات رو تولید می کنند.

راهکار درست کردن باور های بنیادین

1)انسان کامل نیست و هیچوقت نمیتونه کامل باشه پس بایک اشتباه چند بار شکست و شرایط بد نباید برچسب بدبختی بد شانسی زد و وارد خطاهای ذهنی شد

2)اعتماد به نفس در یک حیطه پیدا کنید و با هر چنگ و دندونی حفظ و پیشرفت کنید انگار اگر رهاش کنید به مرگ نزدیک میشید

3)با افراد دارای انرژی منفی و کسایی از هدف و فکر شما سر در نمیارن یا تخصصی ندارند سعی نکنید متقاعد کنید

4)هر روز اهداف کوچک و بزرگ بنویسید و رااه رسیدن بهش بنویسید و جلوی چشمانتان باشه چون انسان فراموش کاره همون لحظه که جرقه زد یاد داشت کن

5)نکته اخر فراموش نکنید ذهن شما مثل پسر بچه یا دختر بچه ای هست که همیشه در حال شیطونی و بازیگوشی در هر سنی اگر تربیتش نکنی به یک آدم انگل در جامعه که فقط مصرف کنندس تبدیل میشه…

برای ارتباط با تیم مشاوره پوریا مظفریان میتونی با شماره زیر تماس بگیری

اطلاعاتت با موفقیت ثبت شد
پایه تحصیلی
هفتم
هشتم
نهم
دهم ریاضی
دهم تجربی
دهم انسانی
یازدهم ریاضی
یازدهم تجربی
یازدهم انسانی
دوازدهم ریاضی
دوازدهم تجربی
دوازدهم انسانی
ثبت اطلاعات

لطفا صبر کنید

نظرات کاربران
نام و نام خانوادگی:
ممنونم که نظرت رو با بقیه به اشتراک گذاشتی.
پاسخ
نگین
من هم می‌خوام بدونم؟
23:27 - 1401/02/13
پاسخ
پارسااصغری
ببخشید من میخواستم بدونم چجوری و از کجا تمامی فیلم های تدریس ریاضیو ببینم و یاد بگیرم که برا امتحاناتم موفق شم؟
20:42 - 1400/12/21
keyboard_arrow_up