اپلیکیشن رسمی پوریا مظفریان را به صفحه اصلی خود اضافه کنید.
این صفحه را در مرورگر سافاری باز کنید.
در نوار پایین بر روی دکمه Share بزنید.
در منو باز شده در قسمت پایین گزینه Add to Home Screen را انتخاب کنید.
در مرحله بعد در قسمت بالا روی Add بزنید.

من کیستم

انسان همواره در جستجوی پاسخ برای این پرسش می باشد. برای یافتن پاسخ از کجا و چگونه شروع می کنید؟ بیشتر اطلاعاتی که در فعالیت های روزانه پردازش و استفاده می کنیم، مربوط به خود است. این اطلاعات از تجربه های خاص زندگی ناشی می شوند. برای مثال “هنگامی تنهایی احساس ناراحتی می کنم”؛ “وقتی که در جمع خانوادگی هستم احساس آسایش و آرامش بیشتری می کنم”. خودآگاهی به این معنی است که هر یک از ما چگونه به خود نگاه می کنیم و بر اساس نگاهی که به خود داریم، چه احساسی پیدا می کنیم.

شما چه میزان خود را می شناسید؟ ارزش ها و شایستگی های شما کدامند؟ از وجود خود خرسند هستید؟ دیگران شما را چگونه ارزیابی می کنند؟ آیا نظر دیگران برای شما اهمیت دارد؟ زندگی را چگونه تعریف می کنید؟ چه میزان با سختی های زندگی سازش می کنید؟

هر کسی برای جواب دادن به این گونه سوالات نیازمند داشتن آگاهی و دانشی از خود می باشد. به عبارت دیگر خودآگاهی، توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها، ترس ها و بیزاری ها است. خودآگاهی یعنی آگاهی یافتن و شناخت اجزای وجود خود؛ شناخت اجزایی همچون خصوصیات ظاهری، احساسات،افکار و باورها، ارزش ها، اهداف، گفتگوهای درونی و نقاط قوت و ضعف خود. به عبارت ساده تر اطلاع اطلاع از اینکه: شما از نظر ظاهری چه ویژگیهای دارید؛ از نظر در چه شرایطی هستید؛ آیا معمولاً گوشه گیر و منزوی هستید یا شلوغ و پر سر و صدا؛ چگونه به دنیا نگاه می کنید؛ چه افکار و باورهایی بر ذهن شما حاکم است و چه نگرشی نسبت به خود و دنیای اطراف تان دارید؛ ارزش های شما در زندگی کدامند؛ چه اهدافی را در زندگی دنبال می کنید؛ چه نقاط قوت و ضعف و یا چه ویژگیهای مثبت و یا منفی دارید.

اهمیت و ضرورت مهارت خودآگاهی:

برای اکثر ما توصیف ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود برای دیگران کار سخت و دشواری است. اغلب ما فقط به واسطه یک سری ویژگیهای کلی و عمومی از جمله سن، جنس، نام خانوادگی، تحصیلات، وضعیت شغلی و خانوادگی و … که هنگام معرفی خود به دیگران ارائه می کنیم، خودمان را می شناسیم و از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خود اطلاع کافی و مناسبی نداریم. به عنوان مثال نمی دانیم که چه کارهایی را خوب می توانیم انجام دهیم؟ در چه کارها و زمینه هایی استعداد کافی نداریم؟ چه ویژگیهای اخلاقی خوب و مثبتی داریم؟ ویژگیهای اخلاقی بد ما کدامند؟ در زندگی چه اهداف کوتاه مدت و یا بلند مدتی برای خود داریم؟ علائق و اولویت های زندگی ما چیستند؟ باورها و ارزش های ما کدامند؟

هر چه بیشتر و بهتر خودتان را بشناسید، بهتر می توانید انچه را که هستید، بپذیرید و یا تغییر دهید. زمانی که فرد تصویر تاریک و مبهمی از خود دارد، در واقع شناخت واقعی از خود نداشته و در کشمکش های درونی خود باقی می ماند. وقتی ما شناختی از خود درونی مان نداشته باشیم، خود را به دست محیط و اطرافیانمان می سپاریم و درنتیجه این نیروهای بیرونی هستند که شخصیت ما را شکل داده و برای ما قالب و ساختار تعیین می کنند. در اینصورت از بسیاری از پتانسیل های وجودی خود غافل مانده و آنها را سرکوب می کنیم. از سوی دیگر وقتی شخصیت و رفتار ما براساس نیروهای بیرونی شکل گرفته باشد، بسیار شکننده و دائماً در حال تغییر خواهد بود و لذا دشواری های زیادی از جمله شکست های مکرر را می تواند به دنبال داشته باشد.

 با پیشرفت تکنولوژی و زمان، ضروری است تا دانش و مهارت های خود را برای همراه شدن با تغییرات روزمره جامعه، به روز و تازه نگه داریم. البته نقطه شروع این فرایند، شناخت خود به عنوان فردی منحصر به فرد است و برای این کار باید شایستگی ها و توانمندی های خود را تعیین کرده و نیروهای بالقوه وجودمان را شناسایی کنیم.

 رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این معمولاً پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مؤثر و همدلانه است. شناخت خود و آگاهی از مفهوم درونی و ذهنی خویش به عنوان یک شخص می تواند فرد را در رویارویی با مشکلات و مسائل زندگی یاری دهد.

شکل گیری مهارت خودآگاهی:

 پیش از تمرین مهارت خوداگاهی ابتدا اندکی راجع به سؤالات زیر بیندیشید:

-دوستانتان چه توصیفی از شما دارند؟ آیا با توصیفات آنها راجع به خودتان موافقید؟

-چه توانمندی ها و نقاط قوتی در خودتان سراغ دارید؟

-نقاط ضعف و کمبودهای شما کدامند؟ چه چیزهایی را در خودتان دوست ندارید؟

-در چه موقعیت هایی بیشتر احساس آرامش می کنید؟ این احساس آرامش بیشتر به خاطر وجود کدام عناصر بیرونی یا درونی است؟

-در دوران کودکی از انجام چه کارهایی بیشتر لذت می بردید؟ الان چطور؟

-چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ چرا؟

-اهداف و رویاهایتان برای آینده کدامند؟چه برنامه ای برای رسیدن به این اهداف دارید؟

-در زندگی از چه چیزی بیشتر هراس دارید؟ چرا؟

-نگرانی های شما در زندگی کدامند؟ پاسخ شما در مقابل این فشارها و نگرانی ها چیست؟

-از مشاهده چه خصوصیاتی در دیگران بیشتر لذت می برید؟ چرا؟

-زمانی که با نظر فردی مخالف باشید، چه کار می کنید؟

افرادی که پاسخ های فوری و واقع بینانه ای به سؤالات فوق داشته باشند، از خوداگاهی خوبی برخوردار هستند. اما واقعیتان است که اکثر افراد در پاسخ به اغلب این پرسش ها به این نکته برخورد می کنند که “تا به حال راجع به این موضوع فکر نکرده ام” و یا “نمی دانم”. اینان کسانی هستند که شناخت کافی نسبت به خود ندارند و نیازمند کسب مهارت خودآگاهی می باشند.

حال با توجه به شناختی که در مورد خود اگاهی به دست آوردید، به نظر شما این مهارت چگونه در انسان شکل می گیرد.

همه چیز با آگاهی و شناخت شروع می شود. آگاهی، اولین گام در ایجاد خودآگاهی است. چنانچه آگاهی تان را افزایش دهید، بهتر می دانید که چرا این احساس را دارید؛ الان چه در ذهنتان می گذرد و علت رفتارتان در موقعیت هایمختلف چیست. این دانش، فرصت و آزادی تغییر مواردی که برایتان ناخوشایند است را در اختیارتان قرار می دهد و شما می توانید زندگی تان را مطابق با شرایط و خواسته های خودبسازید و از آن لذت ببرید.

بدون داشتن دانش در مورد اینکه “کیستی”، پذیرش خود و تغییر غیر ممکن خواهد بود. داشتن دید روشن و واضح از آنچه که هستی و انچه که می خواهی باشی و همچنین علت این خواسته به شما کمک می کند تا این خواسته ها را هشیارانه و فعالانه به واقعیت تبدیل کنید.

درکسب این مهارت توجه به نکات زیر حائز اهمیت می باشد:

در فرایند شناخت خود بیش از آنچه که واقعاً هست، در مورد خود فکر نکنید؛ به عبارت دیگر از نگرش کمال گرا و آرمانی درباره خود اجتناب کرده و در مقابل، یک دیدگاه میانه رو درباره توانمندی هایتان اتخاذ نمایید. از سوی دیگر ضعف های خود را بزرگ نکنید و خودتان را دست کم نگیرید؛ همچنین سعی نکنید با ارئه دلائل مختلف آنها را طبیعی و منطقی جلوه دهید. در واقع برای رسیدن به خودآگاهی و شناخت خود واقعی مان، به یک دیدگاه واقع گرایانه هم در مورد توانمندی ها و هم در مورد ضعف هایمان نیاز داریم.

اینکه ما خود را چگونه می بینیم، می تواند ناشی از بازخوردهایی باشدکه از دیگران و اطرافیانمان راجع به خصوصیات خود دریافت می کنیم. توجه به دیدگاه دیگراننسبت به ما می تواند کمک کننده باشد، اما هیچگاه نباید مبنای شناخت خود را صرفاً بر پایه آنچه که از دیگران می گیریم، قرار داده و نظر آنها را بی کم و کاستدر مورد خودمان بپذیریم. به راستی چه کسی شما را بیش از خودتان می شناسد؟ دیگران عواطف شما را احساس نمی کنند، آنها با مشکلات شما روبرو نیستند و نمی توانند مثل شما فکر کنند. بنابراین بهترین فردی که می تواند طی فرایند خودآگاهی به شما کمک کند، خود شما هستید.

اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است ریشه ی خودآگاهی در ارتباط با دیگران شکل می گیرد، یعنی نمی توان نقش دیگران را در این میان به کلی نادیده گرفت. این موضوع از دوران کودکی آغاز می شود. مقایسه ای که کودک میان خود و دیگری انجام می دهد و همچنین بازخوردهایی که از والدین دریافت می کند، منشاء خودآگاهی محسوب می شود. والدین هرفردی این فرصت را دارند که حداقل در یک چهارم از طول عمر، شما را مشاهده کنندو بیش از هر شخص دیگری نسبت به مشخصات شما بینش و آگاهی کسب کنند، بنابراین هر چنذ لزومی نداردکه بی چون و چرا دیدگاه آنها را نسبت به خودتانبپذیرید، اما حداقل آنها را شنیده و روی آنها فکر کنید.

عوامل مؤثر در دستیابی به خودآگاهی:

علاوه برآنچه که در عناصر لازم برای رسیدن به خودآگاهی بیان گردید، موارد دیگری نیز وجود دارد که افراد را طی این فرایند یاری داده و به کسب این مهارت کمک می کنند. یکی از مهمترین این عوامل “پذیرش خود”  می باشد. منظور از پذیرش خود آن است که فرد خود را با تمام ویژگیهای مثبت و منفی که دارد، بپذیرد و دوست داشته باشد.بدین منظور باید بپذیرید که گاهی اوقات اشتباه می کنید، گاهی از عهده انجام کاری بر نمی آیید، گاهی نمی توانید آن گونه باشید که خودتان یا دیگران را راضی نگهدارید، شما نمی توانید همه اطرافیانتان را راضی نگه داشته و بر اساس خواسته های آنها عمل کنید و … بنابراین نباید با سرزنش خود در این گونه موارد، از خودتان انتظار بیش از حد داشته و از خود واقعی تان دور شوید.

عامل کمک کننده دیگر برای رسیدن به خودآگاهی ان است که علاوه بر خود، دیگران را نیز همان گونه که هستند، بپذیرید و دوست داشته باشید. به خاطر داشته باشید که هیچ دو نفری در دنیا وجود ندارند که کاملاً  مثل یکدیگر بوده و خصوصیات یکسان داشته باشند. شما نمی توانید دوست یاهمسری بیابید که کاملاً مشابه شما باشد و به گونه ای رفتار کند که شما عمل می کنید. بنابراین باید وجود تفاوتهای فردی در افراد را پذیرفته و با ان کنار بیاییم. اگر بپذیریم که هر فرد، انسانی است منحصر به فرد و هر یک از ما شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر داریم، گامی بلند در جهت خودآگاهی و شناخت خود برداشته ایم.

انسان هایی که از خودآگاهی خوبی برخوردارند، در قبال خود و دیگران “مسئولیت پذیر” هستند و از زیر بار قبول مسئولیت شانه خالی نمی کنند. مسئولیت ها فرصتی هستند که نیروهای جسمی، روانی و اجتماعی شما را به چالش بر می انگیزند، قدرت های خلاقه شما را به حرکت وا می دارند و به شما کمک می کنند تا خودباوری قوی تری داشته باشید. در واقع قبول مسئولیت گامی بزرگ در جهت رشد و خودشکوفایی شما است. برخی افراد آمادگی روبرو شدن با واقعیت را درباره خودشان ندارند. زمانی که آگاهی از خود و شخصیت بیشتر شود، در بعضی مواقع به نظر می رسد که باید تغییراتی ایجاد شود اما برخی افراد نمی خواهند تغییر کنند، جون این تغییر نیازمند تلاش است. برای مثال ممکن است یک فرد از خودش این تصویر را بسازد که “شخصی است علاقه مند به سرگرمی و تفریح” و از آن به عنوان توجیهی برای عملکرد ضعیف در محیط کار و جامعه استفاده کند. در حقیقت اگر او دیدصحیحی نسبت به خود داشته باشد، در می یابد که “یک فرد سهل انگار و وقت گذران است که انجام فعالیت های کاری، مسئولیت ها و وظایفش را تا دقیقه آخر به تعویق می اندازد”.

موانع رسیدن به خودآگاهی:

 گاهی اوقات برخی ویژگی ها باعث می شوند فرد نتواند به خوبی در راه رسیدن به خودآگاهی و شناخت صحیح خود گام بردارد. یکی از این ویژگی ها که برخی نیز به غلط آن را یک ویژگی مثبت می دانند، “غرور ” است. غروز و خودبزرگ بینی با “اعتماد به نفس” متفاوت است. منشاء اعتماد به نفس رشد “خود واقعی”است و بر مبنای صفاتف فضایل، شایستگی ها واستعدادهای واقعی که در انشان وجود دارند، شکل می گیرد. در حالیکه غرور بر اساس “خود ایده آل” و بی اساس است یعنی بر مبنای صفات و ویژگی های تخیلی و تصوری شکل گرفته است و یا اگر واقعاً این صفات و ویژگیها در فرد وجود داشته باشند، احساس غرور فرد نسبت به انها مبالغه آمیز و بی تناسب با آن صفات و ویژگی ها است. غرورها انواع مختلفی دارند از جمله: غرور عقل و دانایی، غرور اراده و همه کار توانی، غرور خود بزرگ بینی و مهم بودن، غرور دوست داشتنی یا محبوب بودن، غرور آزادی مطلق، غرور شجاعت، غرور درستی و عدالت و … . که همه آنها صفاتی غیر واقعی یا اغراق شده اند که بر پایه افکار نامعقول نسبت به خود بنا نهاده می شوند و فرد را از رسیدن به خودآگاهی باز می دارند.

توقعات و انتظارت بیش از حد از خود نیز فرد را از رسیدن به خودآگاهی منحرف می سازد. در واقع این توقعات از “خود ایده آل” فرد ناشی می شوند و متناسب با ویژگی های واقعی افراد نیستند. “کمال گرایی” و خواستن همه چیز در نهایت مطلوبیت، یکی دیگر از موانع رشد خودآگاهی است. انسان کمال گرا، چون همواره سعی در کامل بودن دارد، هیچگاه رضایت کافی از خودش نخواهد داشت و این افکار موجب اخلال در موفقیت وی می گردند.

 برخی از احساسات، افکار و باورهای این افراد عبارتند از:

-ترس از بازنده بودن و اشتباه کردن؛ این افراد از شکست و اشتباه به شدت رویگردان هستند و آنها را به خودشان نسبت می دهند نه شرایط بیرونی؛ و این امر باعث می شود احساس نارضایتی بیشتری از خودداشته باشند.

-ترس از نارضایتی و عدم پذیرش از سوی دیگران؛ افراد کمال گرا همواره بدنبال راضی نگه داشتن همه اطرافیانشان هستند و کمتر خودشان را در نظر می گیرند.

-داشتن تفکر همه یا هیچ؛ اینانم باور دارند که کاری با ارزش است که در حد کمال به انجام رسیده باشد و از دستیابی به موفقیت های متوسط احساس رضایت نمی کنند.

-تأکید بیش از حد روی “بایدها”؛ این افراد غالباً قوانین خشکی از “بایدها” و “نبایدها” دارند و به دلیل تأکید بسیار روی آنهابه ندرت خواسته ها و مطالبات خود را در نظر می گیرند.

درنهایت این افراد در نتیجه محقق نشدن اهداف غیرواقع بینانه شان، به انتقاد و سرزنش خود روی می آورند که نتیجه آن اعتماد به نفس پایین و دور شدن از مسیر شناخت خویشتن است.

عامل منحرف کننده دیگر در مسیر رسیدن به خودآگاهی، عدم آگاهی افراد از تفاوت میان “خود درونی” و “شخصیت” است. خود درونی هر فرد ممکن است متفاوت از شخصیت او باشد؛ و منظور از خودآگاهی نیز شناخت و عمل براساس “خود درونی” است نه “شخصیت”. شخصیت در طول زندگی و از دوران کودکی طی روابط بین فردی، آموزش و بازخوردهایی که فرد از محیط یا اطرافیانتان دریافت می کند، شکل می گیرد. در واقع این خود شما هستید که بر اساس الگوی موفقیت در ارتباط با دنیای بیرون، شخصیت تان را شکل می دهید. اما خود درونی شما بخشی از وجودتان است که در فعالیت ها و الگوهای شخصیتی شما شرکت ندارد. هنگامی که این بخش را در درون خودتان احساس می کنید، بسیار آشنا به نظر می رسد و برایتان آرامش بخش است. اما این “خود درونی” معمولاً به واسطه جاذبه های شخصیت، پاداش محیط و تمرکز بر فعالیت های جاری زندگی فراموش و برای فرد غریبه می شود.

زمانی که به تفاوت میان خود درونی و شخصیت تان فکر می کنید، طبیعی است که تصور کنید هر آنچه را که در درونتان تجربه می کنید، همان خود درونی تان است. اما اگاه باشید که ممکن است آنها صفات شخصیتی تان باشند نه برخاسته از خوددرونی تان. مثلاً ممکن است طی آموزش والدین این گونه یاد گرفته باشید که نباید جواب بزرگترها را بدهید حتی اگر آنها اشتباه کنند. حتی ممکن است این ویژگی (عدم جرأت ورزی) به عنوان یک صفت شخصیتی برایتان در امده باشد و خودتان نیز به آن معتقد باشید؛ اما همواره در این گونه مواقع نوعی احساس ناراحتی و تردید دارید که برخاسته از خود درونی تان می باشد. خود درونی شما با واژه هایی از قبیل احساس آزادی، ابراز وجود، دانستن و آرامش درونی توصیف می شود و زمانی که بر اساس آن عمل کنید می دانید که حتماً آن کار درست است و نیازی به بحث، تحلیل، قضاوت و کنترل ندارید. شادی را در نظر بگیرید؛ لزومی ندارد شما برای تجربه آن مهارت خاصی را بیاموزید چون آن در درون شما است و بی واسطه تجربه می گردد.

بنابر آنچه که راجع به تفاوت خود درونی و شخصیت گفته شد، می توان گفت در واقع خودآگاهی فرایندی است که انسان طی آن می کوشد تا با شناخت خود درونی اش، شخصیت خود را هر چه بیشتر به آن نزدیک کند. انسانهایی که این فرایند را به خوبی و به طور کامل طی کرده اند، “افراد خودشکوفا” نام دارند. این افراد با آگاهی از خود درونی شان کاملاً منطبق با درونیات خود عمل کرده و خود را به دست شرایط و مقتضیات نمی سپارند و لذا همواره احساس آزادی و آرامش خواهند داشت.

*با تلاش برای رسیدن به خودآگاهی، سعی کنید کلیه استعدادهای بالقوه تان را کشف کرده و در جهت شکوفایی آنها گام بردارید. ترس، شک و عدم امنیت شما را از انتخاب آزاد منحرف کرده و از خود درونی تان دور می سازد.

برای ارتباط با تیم مشاوره پوریا مظفریان میتونی با شماره زیر تماس بگیری

اطلاعاتت با موفقیت ثبت شد
پایه تحصیلی
هفتم
هشتم
نهم
دهم ریاضی
دهم تجربی
دهم انسانی
یازدهم ریاضی
یازدهم تجربی
یازدهم انسانی
دوازدهم ریاضی
دوازدهم تجربی
دوازدهم انسانی
ثبت اطلاعات

لطفا صبر کنید

نظرات کاربران
نام و نام خانوادگی:
ممنونم که نظرت رو با بقیه به اشتراک گذاشتی.
پاسخ
یک دانش‌آموز
خوب بود نظر من اینکه خود آگاهیم نسبتا خوبه
16:11 - 1401/01/09
keyboard_arrow_up