توی مقاله عادت بسازید نه هدف! گفتیم که بهترین کار اینه که تمرکز و انرژیتون رو روی ساختن عادت متمرکز کنین نه اهداف. چون بیشتر آدما با چیدن هدف نمی تونن ثابت قدم بمونن و مداومت داشته باشن و وقتی روی هدف هاشون کار می کنن که حس و حالش رو داشته باشن. اینجاست که اهمیت ساختن عادت خودش رو نشون میده.
شاید با خودتون بگید که ساختن عادت روزانه کار خیلی سختیه، ولی فقط کافیه که یک عادت کلیدی بسازید، عادت کلیدی میتونه مرکز عادت های دیگه قرار بگیره و بقیه عادت ها رو زنجیرهوار بسازه. بنابراین با اصلاح عادت کلیدی، بقیه عادت ها هم با کمترین تلاش و حتی خودکار اصلاح میشن. بزارید براتون مثال بزنم:
از بیبرنامگی زندگیتوی کلافه شدید، از تنبلیتون به ستوه اومدید و … پیشنهاد من یه چیزه: سر ساعت ۱۰ شب بخوابید! همین! چون وقتی ساعت ۱۰ میخوابی، مجبوری صبح زود پا بشی، زود که پا بشی مجبوری خودت برای خودت صبحونه درست کنی، صبحونهات رو که خوردی کمتر دلت میخواد بری تو موبایلت، چون همه خوابن، نه کسی هفت صبح لایو میذاره نه قیمت دلار مشخص شده، تو اینستاگرامم خبر خاصی نیست. پس احساس می کنی کلی زمان داری، خود به خود شروع می کنی به انجام کارهای عقب افتادهات. همینطور روز به شب نزدیک میشه و چون باید زود بگیری بخوابی مجبوری قبل ساعت ۱۰ همه کارات رو کرده باشی … در واقع چسبیدن به کلیدی ترین عادت راز ساختن عادت های درست روزانه بود.
شما نمی تونی همه عادت هایی که مشکل داره رو تغییر بدی، پس مجبوری به هسته ای ترین عادت بچسبی و اون رو اصلاح کنی، چون بقیه عادت های بعد اون چاره ای جز تغییر ندارن! در واقع باید روی تغییر کلیدی ترین عادت تمرکز کنی، چون با تغییر اون، کلی عادات دیگه مجبورن که تغییر کنن.
بزارید یه مثال دیگه بزنم:
شما متخصص هستی و دوست داری نویسنده بشی و هر روز واسه نوشتن کتابت امروز و فردا می کنی، پیشنهاد من یه چیزه: هر روز فقط 500 کلمه بنویس! همین! چون وقتی قراره هر روز 500 کلمه بنوسی به ناچار هر روز توی زمینه خودت مطالعه می کنی، یادداشت می کنی، ویدیو میبینی، پادکست گوشی میدی و …. بعد یکسال اونقده مطلب داری که بتونی کتاب خودت رو چاپ کنی.
شاید بگید که ساخت عادت کلیدی خیلی سخته، اما من میگم فقط کافیه یه تجربه مثبت به این عادت کلیدی ات اضافه کنی، اون موقع به لذت تبدیل میشه. اینکه منافع مثبت این عادت رو واسه خودت پررنگ کنی. بزارید واسه شفاف شدن این موضوع یه داستان تعریف کنم. یه بار از یک مرد ویلچری سوال پرسیدم که چطوری به این ویلچرعادت کردی؟ اینکه قراره سالیان زیادی با این ویلچر زندگی کنی و همه جا با تو باشه، برات سخت نیست؟ اون مرد به من گفت: من با ویلچرم محدود نیستم، بلکه به واسطه اون آزاد و رها شدم، اگه ویلچرم نبود باید روی تخت می افتادم و نمیتونستم از خونه ام بیرون بیام و تا آخر عمر باید در و دیوار خونه رو تماشا می کردم. ویلچر واسه این مرد به دلیل نقض عضواش یک عادت اجباری بود اما همین عادت اجباری رو با یه ذهنیت مثبت و پررنگ کردن منافع این ویلچر و پنهان کردن نقط ضعف اش تبدیل به یک عادت جذاب کرد.
این عادت های کلیدی هستند که باعث میشن که از زندگی لذت ببریم یا دچار روزمرگی و ناامیدی بشیم. بنابراین، رفقای گلم، برای اینکه آدما رو بهتر بشناسید، بیشتر از اینکه به تصمیم هاشون نگاه کنید، به عادت هاشون توجه کنید، چون تصمیم ها سهم کوچیکی توی زندگی شون دارن و عادت ها بخش بزرگی از زندگی شون رو می سازند. ما با عادت هامون بزرگ می شیم و شکل می گیریم، پس چقدر خوبه که عادت های کلیدی خوبی واسه خودمون بسازیم، چون بقیه عادت ها زنجیرهوار ساخته میشه.
تمام!
آموزش ریاضی ششم آموزش ریاضی هفتم آموزش ریاضی هشتم آموزش ریاضی نهم
آموزش ریاضی دهم آموزش ریاضی یازدهم آموزش ریاضی دوازدهم آموزش ریاضی کنکور